احتمالا اولین واکنش ما بعد از شنیدن نام الیف شافاک، یادآوری رمانِ بسیار مطرح او یعنی «ملت عشق» خواهد بود. این رمان مانند پیشینیان خود، بازشناسی یکی از شخصیت‌‌های ادبی ایرانی، آثار و روابط حاکم بر زندگی او را دست‌‌مایه‌‌ی طرح داستانی‌‌اش قرار داده است. کسانی که این اثر را خوانده‌‌اند، می‌‌دانند که این کتاب به‌محض نشر با استقبال بی‌‌نظیری روبه‌رو شد و نه‌تنها در ترکیه (شافاک ترک‌‌تبار است) ۵۰۰بار تجدید چاپ شد بلکه در ایران نیز توانست به رمانی پرفروش تبدیل گردد. بی‌‌شک یکی از علل موفقیت رمانِ شافاک، دست گذاشتن روی زندگی شمس و مولانا و اتفاقات پیرامونی زندگی آن‌‌ها بوده است. با این‌حال آیا این اثر تنها اثری است که چنین درون‌‌مایه‌‌ای داشته است؟ طبیعتا پاسخ به این سؤال منفی خواهد بود. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه می‌‌خواهیم چند اثری که از نظر مضمون و موضوع به این رمان نزدیک هستند را معرفی کنیم:

 

کیمیاخاتون

کتاب کیمیا خاتون نوشته سعیده قدس به روایت زندگی جذاب دخترخوانده‌ی مولانا جلال‌الدین بلخی می‌پردازد و جلوه‌های تازه‌ای از زندگی شمس و مولانا را به خواننده معرفی می‌کند.

در گوشه‌ای از تاریخ، دختری به نام کیمیا خاتون قرار دارد که بین داستان‌های شمس و مولانا گم شده است. دختری که شمس در خانه‌ی مولانا می‌بیند و دل‌باخته‌اش می‌شود. شمس در آن روزگار و وقتی به قونیه رسیده بود، شصت‌سال سن داشت و کیمیا خاتون دخترکی نوجوان بود. زمانی که شمس بحث خواستگاری را نزد مولانا پیش می‌کشد، او با کمال میل قبول می‌کند، ولی در دل اهل خانه آشوب و نگرانی به‌پا می‌شود. کیمیا خاتون راضی به این وصلت نیست. پیش از این اتفاق، او و علاءالدین به هم دل‌بسته شده بودند، اما وقتی می‌بیند هیچ تلاشی از سمت پسر صورت نمی‌گیرد، خود را تسلیم تقدیر می‌کند و به ازدواج با شمس راضی می‌شود، و این آغاز زندگی پرفرازونشیب و سخت دختر جوان می‌شود. راهی که سرانجامی عجیب و غیرمنتظره داشت…